دواک حس‌آمیزی در عطرسازان - دواک

حس‌آمیزی در عطرسازان

توسط : مدیر سایت
آخرین به روز رسانی : ۱ سال پیش
اشتراک گذاری :






 

موسیقدانی این اطراف نیست؟ آیا متوجه شده‌اید طی ۱۵ سال اخیر تعداد همکاران موسیقیدانی که ادعا می‌کنند به ایجاد گام کامل نزدیک شده‌اند، افزایش یافته است؟ امر مشابهی در عطرسازی در حال وقوع است – تعداد بسیار بیشتری از عطرسازان عنوان می‌کنند که قابلیت‌های حس‌آمیزی آن‌ها محرک فرایند خلاقانه‌ی آن‌هاست.

قابلیت حس آمیزی در عطرسازان

شاید علت آن است که علم حس‌آمیزی (برانگیختگی بی‌اختیار، خودانگیخته و همزمان یک حس توسط حواس دیگر) طی چند دهه اخیر پیشرفت کرده است؛ احتمالا به دلیل افزایش شفافیت، آموزش و قابلیت دسترسی امروز به عطرسازی که توجه حس‌آمیزان را به شغلی جلب کرده است که قبلا هرگز به آن فکر نمی‌کردند، شغلی که به طور خاص موافق مغزهای حسی نامتعارف آن‌هاست. با این وجود استدلال در رد این عامل نبوغ که در اینجا نیز نقش دارد، دشوار است – بسیاری از افرادی که ادعا می‌کنند حس‌آمیزی کامل دارند نیز تحت شرایط متظاهرانه و مشکوک، خود را با سنت نبوغ خاموش و فروتنانه همسو می‌کنند؛ «حتی نمی‌دانستم ذهن خلاق و منحصر به فردی دارم که احتمال آن یک در یک میلیون است، تا زمانی که به من گفته شد هیچکس دیگری مانند من در جهان نیست، هیچکس دیگری نمی‌تواند کاری را که من می‌کنم، انجام دهد و اینکه به خاطر همین من هنرمندم». این عقیده‌ی پرطرفدار که پیوندهای حس‌آمیزانه امکان دسترسی به بُعد پنهان جهان ناخودآگاه، «در حال نوسان» و روحانی را به افراد تحت تاثیر آن می‌دهد که باقی ما عملا آن را نمی‌بینیم، قطعا نمادپردازی شرایط را به عنوان وجه شخصیتی خلاق بسیار مطلوب تحت تاثیر قرار می‌دهد.

حس آمیزی در عطرسازان

حقیقت این است که حس‌آمیزی واقعی به اندازه شیزوفرنی احتمال دارد در تولید هنر معنادار باکیفیت به هنرمندان کمک کند (گذشته از این، ۵۷ درصد مصرف‌کنندگان ال اس دی، در نتیجه مصرف، حس‌آمیزی را تجربه می‌کنند) – پیوندهای حسی که حس‌آمیزان حس می‌کنند، می‌بینند، استشمام می‌کنند، می‌شنوند و مزه می‌کنند، اغلب با محرک اصلی نامتجانس، ناسازگار و ناهماهنگ و جدای از این دنیاست. برای مثال اگر رنگ سبز، صدای ساکسیفون را به یک فرد الهام دهد، عامل رازآلودی رنگ سبز یا صدای ساکسیفون را که ما عوام نه می‌توانیم ببینیم و نه بشنویم، آشکار نمی‌کند؛ این رنگ تنها برای آن فرد برانگیزاننده‌ی صدای ساکسیفون است و تا جایی که من درک می‌کنم، شواهد کافی در تایید همپوشانی فراگیر بین حس‌آمیزان نیز وجود ندارد. به همین دلیل فردی که مبتلا به حس‌آمیزی رنگ‌هاست (ارتباط صداها با رنگ‌ها)، رنگ سبز ممکن است صدای ترمز ماشین را در او زنده کند، یا اصلا هیچ چیز را به یاد او نیاورد. 
این رقم حدود ۴ درصد است، و یک برآورد این نکته را مطرح می‌کند که از هر ۹۰ نفر، یک نفر این همپوشانی‌های حسی تقریبا توضیح‌ناپذیر را تجربه می‌کند. در این گروه بالغ بر ۸۰ نوع مختلف حس‌آمیزی وجود دارد که حس‌آمیزی حرف-رنگ متداول‌ترین (ارتباط حروف و ارقام با رنگ‌ها) و همگرایی بو-رنگ نادرترین است (حدود ۵ درصد حس‌آمیزان). ساسکیا ویلسون براون، بنیان‌گذار موسسه هنر و بویایی، این پدیده کلی را «اختلالی واقعا ناتوان‌کننده توصیف می‌کند … افراد زیادی ممکن است روی حوزه حس‌آمیزی پیوندهای بین‌حسی کار کنند، اما معدودی از افراد عملا مبتلا به حس‌آمیزی هستند. افرادی که شرایط سختی دارند و زندگی در جهان می‌تواند برای آن‌ها کاملا دشوار باشد».

علت حس آمیزی در عطر

جورج ویلیام سپتیموس پیسی

در دنیای عطرسازی، به جورج ویلیام سپتیموس پیسی (عطرساز تحصیلکرده کالج دانشگاهی لندن و شیمیدان مشهور کتاب هنر عطرسازی که از طریق آن پیشگام دورنمای “smound” (بوصدا) شد) اغلب حس‌آمیزی نسبت داده می‌شود، با این وجود هنوز روشن نیست که آیا او صراحتا خود را یک حس‌آمیز می‌داند.

نظریه ران وینگراد در مورد حس آمیزی

ران وینگراد، معلم قدیمی عطرسازی IFF درباره این پیشنهاد خود مطالب زیادی نوشته و صحبت کرده است؛ او می‌گوید همه‌ی ما ارتباط‌های حس‌آمیزی بی‌اختیاری در زمان تولد داریم که بعدها آن‌ها را از دست می‌دهیم، و تکلیف عطرساز باید بازیابی آن‌ها باشد (اعتبار این عقاید روشن نیست). گرچه وینگراد عنوان می‌کند که «گوش موسیقی ندارم، به همین دلیل شروع کردم به صحبت از رنگ‌ها. و بعد کم‌کم نورون‌های مغزم بیدار شد»، این نکته را نیز صراحتا می‌گوید که از ارتباط‌های حسی تصادفی که اغلب حس‌آمیزی را برملا می‌کنند، آگاه نیست.

 

نظریه ران وینگراد در مورد حس آمیزی

سارا مک‌کارتنی عطار

 

توانایی سارا مک‌کارتنی در شنیدن بوها

سارا مک‌کارتنی، عطرساز مستقل، از توانایی خود در شنیدن بوها به شکل نُت‌های موسیقی سخن گفته است[۶] («رسیدن به توازن درست را آُسان‌تر می‌بینم چون می‌توانم بشنوم چه چیزهایی با هم جور درمی‌آیند»)، در حالی که داون اسپنسر هورویتز، مدیر مستقل همتای او، در حین بوکردن «رنگ‌ها و اشکال را می‌بینم، و بافت‌ها را حس می‌کنم». از نظر او صمغ زرد «البته سبز است، اما سبز آن سایه خاکستری دارد. نوک‌تیز و کریستالی است، شبیه کوهی کارتونی. سایه محو کاملی از سبز وجود دارد و بعد در پشت آن خاکستری قرار دارد. مانند دو کوه باریک.»

 

توانایی سارا مک‌کارتنی در شنیدن بوها

داون اسپنسر هورویتز عطار

کریستوفر بروزیوس

کریستوفر بروزیوس از سی بی آی هِیت پرفیومر در وبسایتش اطلاعات زیادی را درباره خود افشا کرده و ادعا می‌کند، «به من گفته شد این وضعیت به شدت نادری است – شاید از هر صدهزار یا حتی یک میلیون، فقط یک نفر که این به پژوهش بستگی دارد … حس‌آمیزی خود من اشکال مختلفی دارد (که ظاهرا فوق‌العاده نادر است – معمولا حس‌آمیزی افراد فقط یک شکل دارد)».

کریستوفر بروزیوس

کریستوفر بروزیوس عطار

نظر جو مالون در حس آمیزی

جو مالون که رویکرد مشابهی را در پیش گرفته بود، زمانی اظهار کرد که «حس‌آمیزی در کل زندگی با من بوده است، به همین دلیل نمی‌دانستم حس‌نکردن بوی شال قرمزم یا چمن سبز چه شکلی دارد … من همیشه در کودکی حس بویایی بسیار رشدیافته‌ای داشتم – من خوانش‌پریشی نیز دارم – اما فکر کردم همه می‌توانستند بوها را به این شکل حس کنند؛ تا مدت‌ها متوجه نشدم که فقط من اینطور بودم»، با این وجود در همان مصاحبه وارد جزییاتی نشد که او را در عطرسازی به مقامی خدایی رسانده بود که قطعا اینطور نبود.

نظر کریستین نِیجل از برند هرمس

کریستین نِیجل از برند هرمس نیز با ناباوری مشابهی در آرکیتکچرال دایجست (Architectural Digest) عنوان کرد که «بوها برای من دارای رنگ هستند، و این مسئله همچنان مرا شگفت‌زده می‌کند»، که در تواضع ساختگی فردریک ماله پژواک می‌یافت که «اوضاع اینگونه است که وقتی بو می‌کنم، رنگ می‌بینم؛ هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم چیز خاصی باشد». یادآوری این مسئله مهم است که تمام چهره‌های این صنعت نیز فرایند خودانگیخته‌ای که برای دانشمندان به حس‌آمیزی معروف است، توصیف نمی‌کنند، بلکه آن را شکلی از حس‌آمیزی آموخته از طریق ارتباط حسی و مغز تحلیلی می‌دانند.

نظر کریستین نِیجل از برند هرمس

کریستین نِیجل عطار

فردریک مال عطار

فردریک مال عطار

تجربه حس‌آمیزی درواقع می‌تواند برای فردی که آن را تجربه می‌کند، بسیار قدرتمند باشد، و تاثیر احساس در ایجاد، تقویت، تشدید و گسترش ارتباط‌های بین‌حسی عمدتا مطالعه نشده است. مهم اینکه این کار می‌تواند دریافت‌های بیشتری درباره حس‌آمیزی ناخودآگاه در گروه‌های جمعیتی بزرگ‌تر سنتی بدون حس‌آمیزی، و همچنین حس‌آمیزی تربیت‌شده از طریق حافظه ارائه کند (برای مثال ارتباط بوی مرکبات با رنگ زرد و نارنجی). این نوع یافته‌ها هم برای برند و هم برای هنرمند واقعا مفید است چون به عملیات پایه‌ای ذهن انسان اشاره دارد که معنای عینی، فرهنگ و احساس حول آن می‌چرخند. یک حس‌آمیز اصیل در اینجا کمی منزوی است چون گرچه ممکن است شخصا رنگ قرمز را به بافت خاک یا مزه شیر را به ساز توبا ارتباط دهند، هیچکس دیگری این کار را نمی‌کند، پس آیا این واقعا مهم است یا معنایی دارد؟ تصمیم به عهده شماست.
آیا عطرسازان دیگری را می‌شناسید که مبتلا به حس‌آمیزی باشند؟ آیا این بر حس و عکس‌العمل شما به عطرهای آن‌ها اثرگذار است؟


مطلب از Eddie Bulliqi از وبسایت فرگرنتیکا – ترجمه توسط عطرافشان

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 238 views بار دسته بندی : نقد و بررسی تاريخ : 2 سپتامبر 2021 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.